خلاصه قسمت پنجاه و چهارم ( 54 ) سریال افسانه جومونگ
نوشته شده به وسیله ی بازیگر در تاریخ 88/3/15:: 4:11 صبح
کلفته یه زیر میزی به نگهبانه میده و به هزار عشوه و ناز به تسو میگه که خبرداری جومونگ کباب شده اومده قصر؟
قیافه تسو بعد از شنیدن این خبراین شکلی میشه
ملکه وقتی می فهمه تسو از شنیدن این خبر چه حالی شده کلی اشک میریزه که ای وای که یه پسرم دیونه و خل و چل شد یکیش هم فراری
تسو هر چی تو زندان دادو بیداد میکنه نگهبان نمیذاره بیاد بیرون
جومونگ خصوصی شاه رو میبینه و شاه ازش میخواد ارتش دامول رو کنار بذاره
جومونگ با شک و تردید از پدرش مهلت میخواد تافکر کنه
و اما وزیر اعظم که الان به همه چی توی قصر مسلطه ژنرال رو خبر میکنه و واسه جون جومانگ نقشه میکشه
جومونگ بی خبر از همه جا به یاد بابای خدا بیامرزش مییفته و بعد هم واسه دیدن مامان جونش راهی قصرش میشه
یومیول هم توی کلبه درویش وار خودش مشغول مکاشفه و مراقبه هست که یه دفعه حالی به حالی مشه
نوچه هاش میگن چه خبره؟؟ یومیول میگه که جون جومونگ در خطره
تا اینکه اون نوچه که از همه کوچکتره و به ظاهر قویتره میکه شما فعلا مراقب خودت باش که من سایه مرگ رو بالای سرت می بینم
حتما یه پدر سوخته ای هست لنگه خودت و مثلا یه سویا هم از خجالت سرشو میندازه پایین!
وزیر اعظم روی مخ شاه کار میکنه که یا از شر این جومونگ خلاص شو یا مجبورش کن اینجا بمونه ،شاه میگه من بهش پیشنهاد کردم باید ببینیم اون چی میگه
وزیر میگه هر چی شر هست زیر سر این یومیول کباب شده است من کلکش رو میکنم
یوهوا از جومونگ میخواد که الکی الکی خودش رو مسخره دست شاه نکنه و به هدف خودش و باباش فکر کنه
یه شب که کاهن مشغول اکتشافات سماوی هست هر چی ادمکشه به اردوگاه ارتش دامول حمله میکنه و اونو کت بسته می برن
همراهان جومونگ بی خبر از همه جا مشغول عیش و نوشند که ژنرال هیوک به افسر سونگ چی خبر میده یه لحظه هم چشم از جومونگ و دار و دسته اش برندار
اون شب هیچکس نمیخوابه جومونگ هم حسابی فکر میکنه و فردا صبح به مادرش میگه که من می خوام روی هدفم بمونم و به ارزوی پدرم برسم
توی همین حین،سوسونو و باباش هم که میفهمن شاه دوباره به تخت نشسته میرن قصرتا بلکه اونو ببینند
اما وزیر اعظم نمیذاره و یونتابال به سو میگه که معلومه که الان تو قصرهمه جی زیر دست وزیر هست نه شاه
سو وفتی راه رفتن جومونگ با زنش رو می بینه اشک از چشمهاش سرازیر میشه
برای خواندن متن کامل وبقیه ماجرا به ادامه مطلب مراجعه کنید ...
کلمات کلیدی : افسانه، جومونگ، خلاصه، سوسانو، هیوبو، دامول، سانسر، سانسور، سریال