خلاصه قسمت شصتم ( 60 ) سریال افسانه جومونگ
نوشته شده به وسیله ی بازیگر در تاریخ 88/3/15:: 4:11 صبح
افراد جومانگ پسرعمه سوسانو رو می بینن و مخفیگاهشونو پیدا میکنن،پسر عمه دارویی رو که معلوم نیست اون موقع شب از کجا اورده به سویانگ میده،جومونگ با دیدن سوسانو هری دلش میریزه...
سونگ یانگ که نمیتونه بیشتر از این حقارت رو تحمل کنه تصمیم میگیره به گیه رو حمله کنه
بالاخره سوسانو به هوش میاد و از جومونگ بابت کمکش تشکر میکنه
چون اوضاعش خیلی وخیمه جومونگ پیشنهاد میکنه اون و سه تفنگدار حواس ارتش سانگ رو پرت کنن اینا هم یواشکی جیم بشن
یکی از سربازا سوسانو رو کول میکنه و به دستور جومانگ میرن گیه رو
جومونگ بهشون میگه تا من بهتون اوکی ندادم حمله نکنین
بالاخره یه جلسه میذارن و تو این جلسه ها هم جومونگ حرف خودشو به کرسی میشونه و میگه باید یه حمله اساسی به اینا بکنیم که ریششون کنده بشه ،اول ازهمه باید به حساب ارتش هان که دارن میان کمک اینا برسیم
سوسانو میرسه خونه و بیهوش و زار و نحیف میفته تو تخت و پزشک معالجه ش میکنه
برای خواندن متن کامل وبقیه ی ماجرابه ادامه ی مطلب مراجعه کنید ...
کلمات کلیدی : افسانه، جومونگ، خلاصه، سوسانو، هیوبو، دامول، سانسر، سانسور