" کابوس "
نوشته شده به وسیله ی بازیگر در تاریخ 88/5/22:: 7:46 صبح
از پنجره ای شیرینی ،
از پنجره ای خرما،
به ماشینم می اندازند.
در کوچه ای حجله برای جوانی.
در خانه ای حجله برای زوجی.
مردان به همسران خود خیانت می کنند .
زنان با شوهران خویش معامله.
روسپی ها در خیابان های خونین در پی مشتری اند.
شکارچیان در سیاهی شب پرنده ها را به قفس می برند.
و هیچ
هیچ
هیچ عاشقی
به انتظار لحظه نگاهی به معشوق خویش
در هیچ
هیچ
هیچ پنجره ای
به انتظار نایستاده است.
خدایا
چرا نمی توانم ازین کابوس بیدار شوم ؟؟
کلمات کلیدی :