فروشگاه ایرانی

 
 
 
 
 
.: معرفی کامل فیلم «دوباره هفده» :. - خبر هایی از دنیایی بازیگران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.: معرفی کامل فیلم «دوباره هفده» :.

  معرفی کامل فیلم «دوباره هفده»

 

 MOVIE.:آفتاب فیلم:.AFTAB

 

 

اختصاصی سینمای ما – حامد مظفری:
درباره فیلم:
درست است که بازیگر اول فیلم زاک افرون است که طبق معمول کوشیده با استفاده از تیپ شیطنت‌آمیز نوجوانانه، مخاطبانی هم سن و سال کاراکتری که می‌آفریند را به سینماها بکشاند اما به نظر می‌رسد در «دوباره هفده» بیش از همه این لزلی مان باشد که کوشیده تمام تلاش خود را برای ایفای نقشی متفاوت انجام دهد و تا حد نسبتا خوبی هم در این تلاش، موفق بوده است. لزلی مان که همکاری‌اش در پروژه‌های جود آپاتو مهم‌ترین ویژگی کارنامه هنری اوست، خیلی خوب در نقش میان‌سالی اسکارلت فرو رفته و توانسته همذات‌پنداری لازم برای ارتباط مخاطب با این کاراکتر را فراهم نماید. دو بازیگر ایفاگر نقش‌های مگی و الکس یعنی فرزندان مایک هم برای ایفای نقش‌های‌شان به‌خوبی توجیه شده‌اند و این مساله به‌خصوص در نماهایی که مگی قصد دارد با نگریستن به پدرش مایک، مشکلات حاصل در زندگی را به وی گوشزد کند، کاملا محسوس است! مگی و الکس از پدرشان متنفر هستند چرا که زندگی خانوادگی آنها هیچ موفقیتی را به خود ندیده و پدرشان به مانند یک ورشکسته الکلی رخ می‌نمایاند. بازیگر کاراکتر مگی که میشل تراچتنبرگ نام دارد در بُعد بخشیدن به جریانی از زندگی که خودش هم برآمده از آن است، بسیار کوشش کرده و در طی این مسیر توانایی‌های خود در بازی بدون دیالوگ را هم به نمایش گذاشته است. اوضاع زندگی مایک خراب‌تر از آن است که فکرش را بکنید و در این شرایط است که وی تلاش می‌کند با قفل کردن زندگی ناموفق‌اش به بیست سال قبل بازگردد و زندگی را از سر گیرد. در این بازگشت زمانی بیش از همه تاثیر از فیلمی مانند «بازگشت به آینده» است که به چشم می‌آید اما متاسفانه بازیگر کاراکتر اول «دوباره هفده» یعنی زاک افرون آن‌قدر توانایی ندارد که بتواند جلوه‌ای خوب و تاثیرگذار از این بازگشت را به نمایش بگذارد در حالی که در «بازگشت به آینده» بازیگری با نام مایکل جِی.فاکس حضور داشت که خیلی خوب سوار بر موج داستان، زمینه‌های تحقق مفاهیم مد نظر نویسندگان را فراهم می‌آورد! 

<$BlogSkyMore4Post$>

 

نظرات منتقدان:
تای بور- من نگران زاک افرون هستم، من واقعا نگران استعدادهای این بازیگر جوان هستم. افرون در این فیلم تلاش کرده تا در قالب یک نوجوان بد که در برخی موارد رفتار واقعا سرزنش‌باری از خود بروز می‌دهد، ایفای نقش کند. او در بدترین نقطه یک داستان عجیب قرار گرفته و قصد دارد در قالب کاراکتر مایک به جنگ با توالی زمانی زندگی بپردازد. او بدون توجه به ویژگی‌های بازیگری‌اش در این فیلم ایفای نقش کرده و فیلم هم ساخته شده است اما فکر نمی‌کنم وی در تحقق نقش مایک چنان که باید موفق بوده باشد چون هیچ کس او را چنان که باید باور نکرده است. زاک افرون فقط یک ستاره خوش‌چهره است و نه یک ستاره سینمایی که بتواند نقش‌های خوب و ماندگاری را بیافریند؛ به نظر من او تنها به کار فیلم‌های دبیرستانی موزیکال می‌آید، آن هم فیلم‌هایی که خیلی زود از خاطر می‌روند!!! در اینجا هم چنین وضعیتی را شاهدیم؛ در نماهای ابتدایی فیلم با زاک افرونی مواجهیم که در قالب کاراکتر مایک و در قلب زمین بسکتبال در حال درخشش است و حرکات و رفتار وی همان چیزهایی است که مخاطبان را به شدت به وجد می‌آورد و یک نوع سرخوشی همگانی و البته شاید هم ادامه‌دار را فراهم می‌کند. کارگردان در استفاده از وجهه نوجوانانه افرون کاملا آرام عمل کرده و سعی می‌کند به تدریج وجوه مختلف وی را به مخاطبان بنمایاند تا تماشاگران این فیلم که عمدتا نوجوان هم هستند به وی نه به عنوان بازیگر فیلم که به عنوان یک رفیق صمیمی نگاه کنند تا شاید همین امر موجب استقبال از فیلم شود! داستان فیلم گیج‌کننده است درست به مانند انواعی از غذاهای عجیب و غریبی که در رستوران‌های نوجوانانه‌پسند روزگار ما سرو می‌شوند. «دوباره هفده» کمدی است در رده کمدی‌های انتقال انسانی نظیر آنچه که پیش از این در «جمعه عجیب و غریب» و «بزرگ» و دیگر کمدی‌های این‌گونه دیده بودیم! اما در این فیلم همه چیز سطحی‌تر از تمام نمونه‌های مشابه است و تنها به دلخوش نمودن نوجوانان مخاطب فیلم توجه شده است ... پس از نماهای ابتدایی که در آنها مایک را می‌‌بینیم که به خاطر علاقه به نامزدش، بسکتبال را رها می‌کند، به دوران حال می‌رسیم و در آن با مایکی روبه رو هستیم که مهم‌تر از همه این تغییر چهره‌اش است که به چشم می‌آید؛ او دیگر طراوت و زیبایی جوانی را ندارد و با مشکلات فراوانی روبه رو است. این مساله می‌تواند اخطاری برای والدین باشد تا بدانند سی و هفت سالگی سنی است برای آغاز افول تدریجی زندگی انسان البته اگر انسان باری به هر جهت زندگی کرده باشد!!!

راجر ایبرت- ...پیش از این نیز مساله جابه‌جایی انسانی را در فیلم‌هایی نظیر «بزرگ» با بازی تام هنکس شاهد بوده‌ایم. اصلی‌ترین عنصر رعایت شده در این گونه فیلم‌ها همان روکش کردن لایه واقعی فیلم است و پس از آن است که بایستی به صورتی کاملا تدریجی پوشش ظاهری فیلم برداشته شده و ماهیت واقعی داستان هویدا شود. شکسپیر اعتقاد داشت که ماجراهای عاشقانه اغلب یک بار به صورتی کاملا جدی و دیگر بار به صورت فانتزی رخ می‌نمایانند. مایک جوان به طور جدی عاشق نامزدش اسکارلت است و اسکارلت هم متقابلا به این پسر جوان علاقه دارد. نِد دوست صمیمی مایک هم عاشق دختری است به نام پرنسیپل مَسِرسون که پیش از این هرگز عشق را تجربه نکرده است. روایت موازی این دو رابطه عاشقانه و به خصوص ارائه حساب شده صحنه‌های برخورد نِد و دختر محبوبش از جمله جاذبه‌های کمیک فیلم هستند که در کنار خوشایند بودن تشریح یک داستان عجیب و همچنین کم ضرر بودن آن به فروش نسبتا خوب فیلم کمک کرده‌اند. طرح داستانی فیلم برای خود من هم اعجاب‌آور بود ضمن اینکه بازی‌ها هم فراتر از حد انتظار بودند.

نکات حاشیه‌ای:
- بور استیرز کارگردان فیلم در پاسخ به انتقاداتی که پیرامون انتخاب زاک افرون برای بازی در این فیلم متوجه وی بوده، می‌گوید: "اِفرون آن قدر توانایی دارد که بتواند مخاطبان اصلی این فیلم که نوجوانان سیزده چهارده ساله هستند را به سینماها بکشاند اما بدون شک او هنوز آن قدر تجربه بازیگری ندارد که بتواند رضایت منتقدان سینمایی را هم جلب نماید!"

- براساس گزارش منتشر شده از سوی بخش رسانه‌ای کمپانی برادران وارنر که توزیع «دوباره هفده» را برعهده داشته، عمده مخاطبان این کمدی که تنها در دو هفته حدود چهل میلیون دلار فروش داشته، نوجوانان دبیرستانی هستند که عمده توجه آنها به این فیلم، به دلیل داستان اسرارآمیز آن و همچنین حضور زاک افرون در آن است.

مشخصات فیلم:‌
کارگردان: بور استیرز
فیلمنامه: جیسون فیلاردی
مدیر فیلمبرداری: تیموثی سورستِد
تدوین: پادرایک مک کینلی
طراح صحنه: تام ریتا
موسیقی: نیک سوث
بازیگران: زاک افرون، آلیسون میلر، لزلی مان، توماس لنون، متیو پری، میشل تراچتنبرگ، ملورا هاردین، نیکول سولیوان، جیم گافیگان، استرلینگ نایت
مدت: 102 دقیقه
محصول 2009 آمریکا
ژانر: کمدی، علمی، تخیلی

داستان فیلم:
چه اتفاقی در انتظار شما خواهد بود اگر روزی بفهمید قرار است بخشی از زندگی قبلی خود را دوباره تجربه کنید؟!... حوالی سال 1989، مایک اُ. دانل (با بازی زاک افرون) ستاره بسکتبال مدرسه خود است ضمن اینکه از نظر تحصیلی نیز در وضعیت خوبی به سر می‌برد و با این وضعیت آینده درخشانی در انتظار وی است اما مایک به ناگهان تصمیم می‌گیرد تمام افتخارات و موفقیت‌هایی که در انتظارش است را دور ریخته و در عوض زندگی خود را با نامزدش اسکارلت (با بازی آلیسون میلر) و فرزندی که در آینده به دنیا خواهد آمد، تقسیم کند!... بیست سال بعد، تمام رویاهای خوب مایک (این بار با بازی متیو پری) در پشت سر او باقی مانده‌اند و تنها او مانده و شکست‌های متعدد در زندگی زناشویی و شغلی؛ ازدواج او و همسرش اسکارلت (این بار با بازی لزلی مان) به جدایی انجامیده، در شرکت محل کارش پس از گذشت سال‌ها هیچ ترفیعی به وی تعلق نگرفته و بدتر از همه فرزندان وی (با بازی میشل تراچتنبرگ و استرلینگ نایت) هستند که گویی بویی از محبت نبرده و با دیدی تحقیرآمیز به مایک می‌نگرند! تمام چیزها در بدترین حالات خود قرار دارند که اتفاقی معجزه‌آسا رخ می‌دهد و طی آن مایک می‌تواند یک بار دیگر به هفده سالگی خود بازگردد اما بدبختانه مشکل اصلی آنجا است که در سال 2009، مایک می‌خواهد زندگی خودِ هفده ساله‌اش را با تجربیاتی که طی سی سال و اندی زندگی به دست آورده، مدیریت کند و همین مساله ممکن است موجب آن شود که وی بهترین شانس عمر خود را هدر دهد...

منبع: سایتهای یاهوموویز و آی.ام.دی.بی

----------------------------------------------------
منبع : سینمای ما (jahan.cinemaema.com)


کلمات کلیدی :
  • بایگانی

  • یادداشت‌های بایگانی نشده