فروشگاه ایرانی

 
 
 
 
 
عشق جیست - خبر هایی از دنیایی بازیگران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق جیست

 


عشق


دختری کنجکاو میپرسید:


ایها الناس عشق یعنی چه؟



دختری گفت: اولش رویا



آخرش بازی است و بازیچه





مادرش گفت: عشق یعنی رنج



پینه و زخم و تاول کف دست



پدرش گفت: بچه ساکت باش



بی ادب! این به تو نیامده است





رهروی گفت: کوچه ای بن بست



سالکی گفت: راه پر خم و پیچ



در کلاس سخن معلم گفت:



عین و شین است و قاف، دیگر هیچ





دلبری گفت: شوخی لوسی است



تاجری گفت: عشق کیلو چند؟



مفلسی گفت: عشق پر کردن



شکم خالی زن و فرزند





شاعری گفت: یک کمی احساس



مثل احساس گل به پروانه



عاشقی گفت: خانمان سوز است



بار سنگین عشق بر شانه





شیخ گفتا:گناه بی بخشش



واعظی گفت: واژه بی معناست



زاهدی گفت: طوق شیطان است



محتسب گفت: منکر عظما ست





قاضی شهر عشق را فرمود



حد هشتاد تازیانه به پشت



جاهلی گفت: عشق را عشق است



پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت





رهگذر گفت: طبل تو خالی است



یعنی آهنگ آن ز دور خوش است



دیگری گفت: از آن بپرهیزید



یعنی از دور کن بر آتش دست





چون که بالا گرفت بحث و جدل



توی آن قیل و قال من دیدم



طفل معصوم با خودش می گفت:



من فقط یک سوال پرسیدم!


کلمات کلیدی :
  • بایگانی

  • یادداشت‌های بایگانی نشده